p7
اغلب نقوش حک شده بر زیورآلات مکشوفه ی شوش و عیلام برگرفته از شکلِ تغییر یافتهی حیوانات و عناصر اولیه ی طبیعت است. البته در ساختِ قطعاتِ کوچک به مانند گوشواره و انگشتر، بیشتر از تِم های هندسی استفاده شده است. تم هایی برآمده از توالیِ خطوطِ مُوَرب و موازی و دَوَران و تکرارِ فُرم های ساده... که با ایجاد حالتهای قرینه وار و زاویه دار ، مفاهیمی از جنسِ نظمِ کیهانی ، برکت و افزونیِ محصول را متبادر می سازند.
در کنار گوشوارهها و انگشترهای به دست آمده از منطقه اسرارآمیزِ شوش، کتیبهای یافت شده با متنی میخی و به این مضمون که همهی این اشیاء هدیههایی متعلق به خدای معبد است! زیورآلات یافت شدهی مزبور همگی دارای جنبه های معنوی مرتبط با باورهای عیلامی هستند و به نظر میرسد که در ساختِ آن ها، عیلامیان برای نخستین بار طلا را جایگزین مفرغ کردهاند. عیلامیان به خوبی پی بردند که مفرغ کم دوام است و برای ماندگاری بیشترِ آثار دست ساخته شان ، نیازمند طلا هستند .
آن ها محروم از داشتن کوره های بزرگ ذوبِ طلا بودند و برای این منظور از ابزارهای ریخته گری با کوره های کم ظرفیت، مرتبط و هم دما سود میبردند.
بیشترین آثار باستانی یافت شده ی عیلامی از خطهی شوش و معبدِ اینشوشیناک (چغازنبیل) به دست آمده است. عیلامیان در آن برهه دارای حکومت مقتدرِ واحدی بودند که از لحاظ اقتصادی برای چند هزاره رفاه، امنیت و شکوفایی کشاورزیِ منطقهی جلگه یِ خوزستان برآورده میساخت.
در آن دوره علاوه بر نقشِ تزئیناتی–تجملاتیِ اشیاء، مضامین اعتقادی-آئینی نیز در طراحی و ساخت این قطعات تاثیر داشته است. لذا زیورآلاتِ مشکوفه در این منطقه ی بسیار کهنسالِ تمدن بشری، اغلب دارای جنبه های نذری و تقدیمی هستند و در گورها و تابوت ها یافت شده اند و این امر به خوبی گویای معتقداتِ عیلامی به جهانِ پس از مرگ است.
هنرمند : سيما كربلايي